یلدا

ساخت وبلاگ
بعد از اینکه بلوز شلوار هندونه ای شون از نکا رسید و مامان آستیناشونو کوتاه کرد نوبت مهمونی شب یلدا شد

بابا شلوار نو، پیرهن نو

مامان بلوز قرمز، شلوار مشکی

سروین بلوز شلوار هندونه ای

نوژین بلوز شلوار هندونه ای

هر دو با شال و کلاه جدید خریداری شده از هپی لند

حدودای ساعت 7 و نیم از خونه زدیم بیرون بسمت خونه دایی ناصر، گفتن تولد آرین هم هست

برا آرین کیف پول چرم و برا آریا اتود و مغزی و پاکن خریدیم

ساعت 8 و ربع اونجا بودیم، زیاد تو ترافیک نموندیم

مامان و خاله ها بودن با خاله زهرا

بقیه مهمونام حدود ی ساعت دیگه رسیدن

چای و میوه و انار و شام که شامل کوفته، چلو ماهیچه، قرمه سبزی، قیمه نثار، چیزکیک، سالاد انار و کلم و سالاد کاهو بود خوردیم

نوژین عاشق بادکنکای تزئین شده بود

سروین هیرادو میرفت نازی می کرد

جفتشون مرتب دستشون تو ظرفایی که برا میل کردن چایی بود یا خرما برمیداشتن یا پولکی یا شکلات

سروین که موقع بریدن کیک آرین دستشو زد تو کیکش و خودشم ناراحت شد و گریه کرد

حدودای 12 بود که پاشدیم و از خونه خاله زنگ زدن که اینجام بیاین، بچا تو ماشین خوابیدن و خونه خاله بلند شدن

اونجام انار  و میوه و کیک خوردیم و حدودای 1 و نیم پا شدیم

تا اومدیم خونه ساعت 2 شد

بچا شیرشونو خوردن و عوض شدن و ساعت 2 و نیم خوابیدن

جفتشون صبح جمعه ساعت 8 و نیم بیدار شدن

کربلا...
ما را در سایت کربلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarvandnuzh بازدید : 199 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 16:24